امروز رسانه در این فضا نفس می کشد
کودتای 28 مرداد 32
صنعت نشر و کتاب هم که سال هاست در معرض سانسور شدید بوده و هست، مطبوعات هم که رو به تعطیلی است. بنابراین کل فراورده های فرهنگی و هنری در معرض فشار شدید و تعطیلی هستند. ما دوران بسیار بسیار دشواری را از سر می گذارنیم که حتی قابل قیاس با دوران بعد از انقلاب هم نیست بلکه من میتوانم دوران کنونی را به جهت خفقان با سالهای بعد از دهه 30 و کودتای 28 مرداد 32 تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه کنم. صرف نظر از صحت و سقم اقدامات دولت ، ما به عنوان روزنامه نگاران حرفه ای با سابقه در حال ردیابی و دیده بانی رفتار و گفتاردولت درباره مطبوعات هستیم و اگر رفتار شایسته داشت آفرین می گوییم و اگر نادرست عمل کرد آن را با دولت های استبدادی و رژیم های سلطه گر قیاس می کنیم. آنچه که امکان سازماندهی اعتصابات و اعتراضات را می تواند بر عهده گیرد، همین نهاد های نظارتی صنفی است که یا آسیب دیده اند و یا تعطیل هستند. این بی سابقه ترین شرایط برای مطبوعات کشور است.
در دهسال اخیر این چهارمین بار است که ماشاالله شمس الواعظین به زندان رفته و با وثیقه آزاد شده است، دوران اصلاحات از همان سال اول ریاست جمهوری خاتمی با فضای باز رسانهای و طعم روزنامه آغاز شد و شمس الواعظین پرمخاطبترین روزنامه آن سالها را منتشر کرد. روزنامه جامعه با صدایی تازه به دست خوانندگان می رسید و گاهی در سه نوبت در روز چاپ می شد، نسل تازه مطبوعات ایران از همین جا ، کار نوشتن را آغاز کردند، از روزنامه جامعه جز خاطرهای نمانده است گو اینکه از نشاط، عصر آزادگان هم با توقیف فله ای مطبوعات در سال 79جز یادی باقی نیست.
اگر امروز بگوییم شمس الواعظین سالها سردبیر کیهان بوده است و جایی که مهدی نصیری و حسین شریعتمداری سالیانی در آن حکمرانی کرده و می کنند شاید کسی باور نکند، اما شمس الواعظین سردبیر کیهان بوده است و از 22 سالگی روزنامه نگاری را از همین روزنامه اغاز کرد، گرچه انقلاب بسیاری از جوانان را بر جای پیش کسوتان نشاند، اما شمس تجربه مطبوعات را با ذوق و سلیقه آمیخت و عاقبت به همراه برخی از دوستان ازکیهان کنار گذاشته شد و به عرصه مطبوعات مستقل پای گذاشت و ثمره اش ماهنامه تاثیرگذار "کیان" بود که ارگان روشنفکری دینی محسوب می شد. هرچه هست شمس الواعظین بعد از سال 79 دیگر نتوانست روزنامه ای منتشر کند، اما زندان رفتن ها برقرار ماند. به بهانه توقیف روزنامه بهار سایت جرس به سراغ رییس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران رفته است، آنچه می خوانید گفت و گویی است با سردبیری که همه روزنامه هایش توقیف شده است.
از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه گذشته تا کنون بیست روزنامه توقیف شده است و بیش از پنجاه روزنامه نگار بازداشت و شماری دیگر از آنها مجبور به مهاجرت و ترک ایران شدند. آیا قانونی بر سرنوشت مطبوعات حاکم است؟
من اصلا نمی دانم چه باید بگویم. ولی معتقدم که در ارتباط با مطبوعات به خصوص در سال های اخیر دیگر نمی توان گفت قوانین موجود در کشور یا قوانین حاکم بر مطبوعات است بلکه دیگر گرایش ها و سیاست های دولت ها حاکم است. در دولت خاتمی، به دلیل اینکه روحیه آقای خاتمی با بستن روزنامه ها و توقیف مطبوعات مخالف بوده است و خواهان گردش آزاد اطلاعات در کشور بود، ما شاهد تعطیلی مطبوعات توسط دولت و وزارت ارشاد نبودیم . آن زمان متکلف بستن مطبوعات قوه قضائیه بود و در آن زمان مقامات ارشد نظام می گفتند که اگر قوه مجریه به وظایفش درست عمل کند دیگر نیازی به اقامه پرونده ها در قوه قضائیه نیست. حالا دولتی سر کار هست که به قول مسئولان وظایف خودش را انجام داده است و دیگر هیچ پرونده توقیفی به قوه قضائیه نمی رود، مگر اینکه بخواهند توجیه یا صبغه قانونی و حقوقی به کارشان بدهند که آن هم البته در یک جلسه حل می شود. هم اکنون توقیف مطبوعات عمدتا به دست نهاد های اجرایی افتاده است و هیات نظارت بر مطبوعات، وزارت ارشاد اقدام به تعطیلی مطبوعات می کنند. در نتیجه ما عرف قانونی را در باره این دولت اصلا مورد بحث قرار نمی دهیم و این معضل تنها منحصر به مطبوعات هم نیست و در بسیاری از عرصه ها ، هر جا که قانون دست و پای دولت را بسته است، دولت با پرش از قانون یا با استفاده از مقامات بالاتر توانسته مشکلاتش را و یا آنچه مشکلات می نامد، حل کند.
با اینکه روزنامه های اصلاح طلب در پی توقیف های متعدد انگشت شمار شده اند، چرا فشار دولت برهمین نشریات اندک، همچنان حذفی است و برای مثال روزنامه بهار در کمتر از دو ماه از انتشار برای بار سوم توقیف می شود؟
من هر چه فکر می کنم چرا بهار تعطیل شد، آخر به این نتیجه رسیدم و طبق شواهد متوجه شدم که دولت و وزارت ارشاد به مطبوعات هشدار داده بود که درباره انتخابات بحثی نکنند و نقد انتخابات ممنوع اعلام شده بود و هر روزنامه ای که اقدام به نشر مقالات مخالفان و معترضان به نتایج انتخابات را کند، برخورد با آن خواهد شد. روزنامه ی بهار در ویژه نامه سال 88-89 به پرونده ی انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته پرداخته بود ، از این رو در معرض فشار و نهایتا تعطیلی قرار گرفت.
شما سیاست های فرهنگی و مطبوعاتی دولت احمدی نژاد را چگونه ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید این دولت اعتقادی به وجود و حضور رسانه های مستقل دارد؟
هم اکنون وزارت ارشاد برای مطبوعات سیاستگذاری می کند و در واقع دولت می گوید چه ننویسید و آرام آرام خواهند گفت که چه بنویسید. و این سیاست نگران کننده است و دارد به عرف تبدیل می شود و هیات نظارت بر مطبوعات که یک نهاد اجرایی است و نه قضایی، از حیطه ی وظایف خودش خارج شده و این مسئله یعنی قرارگرفتن هیات نظارت بر مطبوعات در جایگاه قضاوت می تواند مشکلات بزرگی ایجاد کند ، به ویژه اگر این روند استمرار یابد و صنعت سینما را هم در برگیرد . الان تولید کل فراوردهای فرهنگی در معرض این وضعیت قرار گرفته است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده که سینمای ما مورد رضایت انقلاب و نظام نیست. بنابراین باید تولید در سینما رویکردش تغییر کند . از این پس ما شاهد سینمایی خواهیم بود که به سفارش دولت یا توصیه دولت و نهایتا هماهنگ با سیاست های دولت مبادرت به تولید فیلم خواهد کرد.
صنعت نشر و کتاب هم که سال هاست در معرض سانسور شدید بوده و هست، مطبوعات هم که رو به تعطیلی است. بنابراین کل فراورده های فرهنگی و هنری در معرض فشار شدید و تعطیلی هستند. ما دوران بسیار بسیار دشواری را از سر می گذارنیم که حتی قابل قیاس با دوران بعد از انقلاب هم نیست بلکه من میتوانم دوران کنونی را به جهت خفقان با سالهای بعد از دهه 30 و کودتای 28 مرداد 32 تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه کنم. صرف نظر از صحت و سقم اقدامات دولت ، ما به عنوان روزنامه نگاران حرفه ای با سابقه در حال ردیابی و دیده بانی رفتار و گفتاردولت درباره مطبوعات هستیم و اگر رفتار شایسته داشت آفرین می گوییم و اگر نادرست عمل کرد آن را با دولت های استبدادی و رژیم های سلطه گر قیاس می کنیم.
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در اظهارنظری گفته است که جامعه مطبوعاتی باید از عناصر و اندیشه های آلوده پاکسازی شود. شما فکر می کنید حضور محمد علی رامین وعملکرد شخصی وی در سیاست های فرهنگی وزارت ارشاد چقدر موثر بوده است؟
من آقای علی رامین را نمی شناسم. ایشان نه کار مطبوعاتی کرده و نه تخصصی دارد. من در این زمینه چیز خاصی را به یاد ندارم و آنچه اهمیت دارد درباره ایشان این است که سیستم رسانه ای کشور را هم سو با رویکرد دولت کند ، این اصلی ترین موضوعی است که الان حاکم است و در این پازل علی رامین یک حلقه و مهره کوچکی است که با حذف آن از تابلوی اصلی، دولت سیاستش تغییری نمی کند چون ما در تمامی عرصه های کشور شاهد سیاست واحدی هستیم و به نظر می رسد افراد چندان تعیین کننده نیستند. مثالی می زنم، همه می گفتند که آقای صفار هرندی، سیاه ترین دوره تاریخ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مدیریت خواهد کرد ولی با رفتن وی نه تنها ما گشایشی احساس نکردیم بلکه همانطور که خود شما اشاره کردید همچنان توقیف مطبوعات به قوت خود باقی است و این به استراتژی دولت تبدیل شده است.
صد تا شکایت از مدیرمسئول کیهان صورت گرفته است، شما ببینید که با آن چگونه برخورد شده است. اعتماد مردم و اهالی مطبوعات نسبت به رفتار قوه قضائیه با مطبوعات سلب شده است. از این رو خیلی ها شکایتی از کیهان نمی کنند . با این حال صد تا شکایت تقدیم دادگاه شده بود و مدیر مسئول موظف به پاسخگویی بود اما چه دیدیم. اگر روزنامه ی دیگری بود به جای کیهان، به یقین می گویم که تا الان هفت کفن پوسانده بود. من این حرف را با آگاهی و با مسئولیت خودم می گویم ، اما از آنجا که مقامات گفته اند کیهان نباید تعطیل شود ماجرا درز گرفته می شود و با بحث و اگر پرونده ها بسته خواهد شد.
بسته شدن فضای اطلاع رسانی در داخل ایران، چه تبعاتی را برای مردم و حکومت دارد؟
من ضمن ابراز تاسف از شرایط فعلی، حقیقتا نگران هستم . بستن مطبوعات نتیجه اش تمایل مردم به رسانه های فراسوی مرزها است و من نگرانی خود را از اینکه جریانی در کشور تلاش دارد که افکار عمومی را به سمت رسانه های بیگانه هدایت کند، اعلام می کنم. تولید بومی و ملی در فراورده های رسانه ای ، هنری و فرهنگی هر عیبی داشته باشد در درون تحت نظارت است و در بیم نقد های مردم قرار دارد و تحت نظارت قانون ، قابل کنترل است. ولی رسانه های فرا سوی مرزها نه تنها سیاستگذاری های آن در جای دیگری تعیین می شود و هم تلاقی های منافع شان در سایر کشورهای رقیب ایران می تواند دردسر هایی برای منافع ملی ما ایجاد کند. بنابراین، این نگرانی وجود دارد که چه کسی مجاری تولید اطلاعات بومی را می بندد و در برابر آن شاهد گشایش پهنای باز باند رسانه های خارجی هستیم. این می تواند مخاطره آمیز، ابهام برانگیز و نگران کننده باشد.
به نظر می رسد که اعتراضات صنفی اهالی مطبوعات نسبت به توقیف نشریات چندان منسجم نبوده است. شما به عنوان کسی که دبیر انجمن صنفی بوده اید، چرا هیچوقت ما شاهد اعتصاب روزنامه نگاران نبوده ایم؟
نمی توان گفت که این اعتراضات صنفی شکل نگرفته است. الان شما با کسی صحبت می کنید که طی ده سال اخیر چهارمین باراست که زندان می رود و زیر بار دو وثیقه سنگین قرار دارد و تا اطلاع ثانوی هم محروم از فعالیت های مطبوعاتی است و درب انجمن صنفی روزنامه نگاران هم بسته شده است و فعالیت های آن که تنها نهاد صنفی و نظارتی مطبوعات بوده است، تعطیل شده است. طبیعتا آنچه که امکان سازماندهی اعتصابات و اعتراضات را می تواند بر عهده گیرد، همین نهاد های نظارتی صنفی است که یا آسیب دیده اند و یا تعطیل هستند. این بی سابقه ترین شرایط برای مطبوعات کشور است. اما خود اعتراض وجود دارد و دولت هم از این اعتراضات مطلع است. احمدی نژاد هر حرفی می زند در واکنش به حرف مخالفان است پس این نشان می دهد که اعتراضات و مخالفت علیه سیاست های فرهنگی و مطبوعاتی دولت به گونه ای گسترده است که دولت همواره مجبور به واکنش به آنها است. اعتراض وجود دارد و علیرغم فشارها و محدودیت ها در همه عرصه ها ، همچنان دنبال می شود