ایرنای ما

امید تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد

ایرنای ما

امید تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد

بازتاب نگاه امنیتی دولت در بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب

 

 

نمایشگاه بیست و سوم

 

 

 

نمایشگاه  کتاب  یا نمایش وحشت *

 

  


تقریبا  تمامی نقاط  نمایشگاه تحت پوشش دوربین های مدار بسته قرار دارد . دوربین ها همه جا نصب است و گویی تعمدی نیز برای مخفی کردن انها وجود نداشته است . همه سالن ها راهروها و نقاط کم تردد نیز ، تحت پوشش این دوربین ها هستند. مسیر کابل دوربین ها را که دنبال کنی ، هر 20 تا 30 رشته کابل ، مسیر واحدی پیدا می کنند و به یک غرفه و یا یک محل مخفی به یک سرور وصل می شوند. سرورهایی بدون مانیتور که نشان می دهد تصاویر اخذ شده برای کنترل در همان لحظه نیست و تصاویر آن به کار بعدها می خورد. کار سرورها ، ثبت تمامی زوایای تردد بازدید کنندگان است و دوربین ها طوری عمل می کنند که به هر روی ، صورت بازدید کنندگان در معرض ضبط تصاویر باشد. می توان تصور کرد تنها این بخش جدید از نمایشگاه بیست و سوم میلونها تومان خرج روی دست برپا کنندگان نمایشگاه گذاشته است.


نمایشگاه کتاب امسال یک نمونه کامل  و بازتاب تسری نگاه امنیتی به رخدادهای فرهنگی و اجتماعی بود و از بدو ورود به نمایشگاه می توانستی آن را ببینی .
هزاران مامور راهنمایی و رانندگی در اطراف نمایشگاه بین المللی مشغول بودند اما مدیریت ترافیک در مناطق اطراف آن همچنان نشانی از بلبشویی کامل داشت.
بعد از طی طریق در ترافیک سنگین اطراف مصلی تهران سرانجام می رسیدی به مقابل درب پارکینگی که دهها مامور آنجا توقف کرده و با خونسردی اعلام  می کردند پارکینگ پر است و این برای ساعت 10 صبح جمعه به نظر کمی غیر طبیعی می رسید.
در خیابانهای اطراف و حتی کوچه و خیابانهای فرعی هر جا خودرویی در حاشیه خیابان پارک بود ، برگه جریمه ای هم پشت  برف پاکن آن پیوست شده بود و تو گویی فلسفه حضور آن همه مامور راهنمایی و رانندگی  این بود که در این آشفته بازار مدیریت ترافیک برگه های جریمه خود را خرج کنند.
با ورود به نمایشگاه به یکباره صدها خودروی پارک شده حمل نفر و زندانهای سیار نیروی انتظامی در پارکینگها و اینجا و آنجای نمایشگاه کتاب دلیل نبود  پارکینگ و ترافیک را  روشن می سازد.
این همه ماجرا نیست . در بین مسیر از ورودی های نمایشگاه تا شبستان و محل  برپایی غرفه های کتاب ، دهها پست پلیس راه اندازی شده است  و گشت های موتور سوار پلیس مرتب در مسیرهای سواره در تردد هستند.
نقشه نمایشگاه در سومین روز برگزاری این رخداد مهم فرهنگی هنوز توزیع نشده است و به گفته یکی از مسئولان ستاد برای اولین سال با چنین وضعیتی در چاپ و توزیع نقشه روبرو هستیم. به همین دلیل اغلب مراجعان در صف های تحویل در مقابل غرفه های ستاد نمایشگاه برای هدایت مراجعان به دنبال محل استقرار انتشاراتی مورد  خود هستند.
در میان انبوه جمعیتی که با عجله و هدفمند به سمت مقصدهای خود حرکت می کنند ، مامورانی در دسته های 2 نفره و 4 نفره با لباس شخصی و کاور زرد فسفری پلیس  به آرامی حرکت می کنند . آنها چشمشان به همه جا هست اما بیشتر نگران گروهایی از جمعیت هستند که به صورت جمعی وارد نمایشگاه شده اند.
ماموران انواع و اشکال مختلفی دارند و مشخص است که در تقسیم وظایف ، هریک کاری را بر عهده گرفته اند. بسیاری از آنان کتابها و اساب بازی هایی را هم در دست دارند که یا به صورت هدایایی از سوی غرفه داران به آنها هدیه شده و یا با بن های اهدایی کتاب خریداری می کنند اما هرکدام که موفق به خرید یا به دست آوردن اقلامی می شود ، خیلی سریع آن را به جایگاههایی که در لابلای غرف به آنها اختصاص دارد ، تحویل می دهند تا موقع عزیمت آن را پس بگیرند.
تقریبا  تمامی نقاط  نمایشگاه تحت پوشش دوربین های مدار بسته قرار دارد . دوربین ها همه جا نصب است و گویی تعمدی نیز برای مخفی کردن انها وجود نداشته است همه سالن ها راهروها و نقاط کم تردد نیز تحت پوشش این دوربین ها هستند. مسیر کابل دوربین ها را که دنبال کنی ، هر 20 تا 30 رشته کابل مسیر واحدی پیدا می کنند و به یک غرفه و یا یک محل مخفی به یک سرور وصل می شوند سرورهایی بدون مانیتور که نشان می دهد تصاویر اخذ شده برای کنترل در همان لحظه نیست و تصاویر آن به کار بعدها می خورد. کار سرورها ثبت تمامی زوایای تردد بازدید کنندگان است و دوربین ها طوری عمل می کنند که به هر روی ، صورت بازدید کنندگان در معرض ضبط تصاویر باشد. می توان تصور کرد تنها این بخش جدید از نمایشگاه بیست و سوم میلونها تومان خرج روی دست برپا کنندگان نمایشگاه گذاشته است.
اغلب ناشران کتب ایدئولوژیک و مذهبی در بهترین بخش های شبستان ( محل اصلی ناشران داخلی ) مستقرند ، جایی که راهروهای آن به دلیل قرار گرفتن در مقابل درهای ورودی متراکم است اما مقابل غرفه ها اقبال کمتری وجود دارد و تعداد پرشمار متصدیان آن از همان آغاز صبح  چشمانشان در انتظار بازدیدکنندگان قرار دارد.
اغلب این ناشران و غرفه ها با نصب تابلوهایی بزرگ ، وعده تخفیف های 40 ، 50 تا 60 درصدی به خریداران می دهند اما روز جمعه است و اغلب خانواده ها و دانش آموزان  و دانشجویانی که در نمایشگاه حضور دارند برای خرید کتبی خاص به نمایشگاه آمده اند.
در میان غرفه داران صحبت از بخشنامه ها و دستورالعمل های خلق الساعه ای است که گاه به حذف کتاب یا کتابهایی و یا حتی غرفه و ناشری از نمایشگاه اشاره دارد ، کتابهایی با موضوعات  فرهنگ شرقی ، یوگا ، بودیسم و حتی عرفان .
پیشتر برخی از ناشران به طور مشخص اجازه حضور در نمایشگاه را نیافته اند از جمله آنها نشر معتبر بقعه متعلق به فرزند آیت الله شهید بهشتی که از جمله مهمترین و پایدارترین کوشندگان جنبش سبز محسوب می شوند . همچنین نشر حیان ناشر کتب معتبر پزشکی متعلق به  دکتر مهدی خزعلی یکی دیگر از کوشندگان جنبش سبز که تولیداتشان ممنوع از عرضه مستقیم شده است.
وضعیت سرویس دهی و خدمات هر ساله اطلاع رسانی بخش کتاب ، بسیار نابسامان است و به گفته یکی از فعالان اطلاع رسانی کتاب که در 5 دوره گذشته  در ستاد نمایشگاه حضور داشته است در هیچ نمایشگاهی سابقه نداشته است  که در روز سوم نمایشگاه هنوز بسیاری از تمهیدات انجام نشده باشد.
یکی از مهمترین بخشهای نمایشگاه امسال کتاب تهران ، ساختمانی بزرگ در ضلع غربی صحن است . بخشی مربوط به نهادهای نظارتی از جمله سازمان بازرسی ، دادگاهها و ستاد بقیه نهادهایی نظامی و انتظامی که گویی خیلی پیشتر از برگزاری مقدمات نمایشگاه در محل مستقر شده ومی توان گفت منظم ترین بخش نمایشگاه کتاب ! محسوب می شود و شاید به همین نشانه باید گفت نمایشگاه بیست و سوم کتاب بیشتر نمایشگاه عرضه نظام کنترل امنیتی شهروندان بود تا نمایشگاهی برای تازه های نشر !  

 

تیتر نمایشگاه کتاب یا نمایش امنیت بود که به پیشنهاد یکی از مخاطبان به نمایشگاه کتاب یا نمایش وحشت تغییر یافت.

نظرات 2 + ارسال نظر
گیله مرد جمعه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:20 ق.ظ http://www.sheipour.blogspot.com

سلام/الان که این پیام را می نویسم دقایقی است که از نمایشگاه برگشته ام/اصلا چیزی به نام نمایشگاه وجود خارجی ندارد/ اینجا جایی است که مردم می آیند به هم تنه بزنند/رایحه های متفاوت تحمل کنند/کمی سر وصدا های عجیب بشنوند و با اعصابی داغان برگردند به سمت اتومبیلی که یا برگ جریمه یی الصاق شده ویا آدم خوش انصافی کمی از بدنه اتومبیل را خراشیده و تشریف برده است/با این اوصاف نمی دانم چرا سرانه ی مطالعه در کشورمان این همه کم است /استقبال مردم چیز دیگری را نشان می دهد ، اما متاسفانه به نظر می رسد عده یی برای گردش وتفریح و وقت گذرانی و شاید کاری دیگر !!! تشریف می آورند/چاره را دراین دیدم که روز وسط هفته بار دیگر برای دیدن و خریدن وقت بگذارم چاره یی نیست/ وقت به خیر

سارا شنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ

من دیروز که به نمایشگاه رفتم این حالت امنیتی شدید رو کاملا حس کردم....حتی با همکارم دو مامور نیروی انتظامی را دیدیم که دو نایلون با آرم موسسه گاج دستشون بود و اول ما تعجب کردیم که دو مامور تو اون سن و سال کتاب کنکور می خوان چیکار؟بعد که دقیق شدیم به محتویات نایلوناشون خیلی تعجب کردیم که تو هر کدوم یه باتوم دیدیم!......یه صحنه دیگه هم دیدیم این بود که یه خانم چادری داشت به یه خانم مانتویی که یه کم آرایش داشت با لحن خیلی تند و بی ادبانه دعوا می کرد واسه حجابش به طوری که عده ای رو دور خودش جمع کرده بود!....واقعا برای این صحنه هایی که دیدم متاسف شدم....

خیلی ممنون سارا خانوم از اینکه تکمله ای به گزارش بنده زدید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد